مشهد
شهریور٩٠بادوست بابایی رفتیم مشهدکه اسم پسرکوچولوشون صدراهست اونجا مدام بغل بودی چون هنوز راه نمیرفتی باشیشه شیرت گولت میزدیم تاتوی کالسکه مینشستی روزی که ازمش...
نویسنده :
عمه ومامانی
14:46